به همین ترتیب، اگر پسرها ساعتها با لگوها و بلوکها و ماشین زباله اسباب بازی بازی کنند، بدیهی است که مهارتهای فضایی خود را توسعه میدهند.
بنابراین، تفاوت بین تواناییهای شناختی پسر و دختر در مدارس بسیار عجیب است.
علاوه بر این، به دلیل این که مردان به طور طبیعی در کارهای فضایی، ریاضی و علمی بسیار در جامعه فراگیر هستند، معلمان می توانند ناخودآگاه از پسران توقع
داشته باشند که در ریاضیات بهتر باشند و دختران را تشویق به مشارکت بیشتر نکنند.
اگر خود دانشآموزان دختر انتظار داشته باشند که به اندازه پسران مهارت نداشته باشند و علاقه کمتری به فعالیتهای علمی داشته باشند، میتواند پیشگویی خودشکوفایی ایجاد کند که چون علاقه کمتری دارند، این مهارتها را کمتر تمرین میکنند.
این عدم تمرین به این معنی است که آنها حتی عملکرد بدتری خواهند داشت که باعث کاهش بیشتر علاقه آنها و غیره می شود و اختلاف بین توانایی های علمی و ریاضی پسر و دختر بیشتر می شود.
بنابراین، استعداد عمومی بالاتر برای وظایف ریاضی/علمی و فضایی در مردان بالغ در مقایسه با زنان را می توان با دلایلی غیر از وجود یک عامل بیولوژیکی ذاتی توضیح داد.
تمرین باعث کامل می شود و هر چه افراد تجربه بیشتری در زمینه خاصی داشته باشند، مهارت بیشتری پیدا می کنند.
اگر دخترها بیشتر از پسرها با اسباب بازی های زنانه بازی کنند، مسلماً پرورش دهنده تر و همدل تر می شوند. به همین ترتیب، اگر پسرها ساعت ها با بلوک بازی
کنند، البته در مهارت های فضایی بهتر خواهند بود.
قرار گرفتن بیش از حد در معرض اسباببازیهای «مردانه» میتواند رشد مهارتهای فضایی، علمی و فکری را تشویق کند، اما اسباببازیهای بیش از حد مردانه میتوانند رفتارهای خشن، پرخطر و رقابتی را ترویج دهند.
این ممکن است باعث شود که پسرها به این ویژگیها اهمیت ناخودآگاه بدهند و جامعه یاد بگیرد که این ویژگیها را با مردان بپذیرد.
این ممکن است توضیح دهد که چرا مردان بیشتر از زنان در رفتارهای مخاطره آمیز شرکت می کنند و چرا برای پسران و مردان مسلط، پرخاشگر و خشن تر از نظر اجتماعی قابل قبول است.