فرش دستبافت قشقایی هدیه رئیس جمهور به کودکان کار

قالی‌های متمایز به نام قالی گلدانی (به دلیل گلدان‌هایی که در طرح‌هایشان وجود دارد) عموماً متعلق به کرمان هستند.

فرش دستبافت قشقایی برای ایل قشقایی که در استان فارس زندگی می کنند تعلق دارد.

این الگو معمولا از چندین سیستم شبکه با شکوفه ها و شاخ و برگ فراوان تشکیل شده است. بسیاری از این فرش ها به صورت تکه باقی می مانند. اما تنها 20 عدد

دست نخورده باقی مانده است که بهترین آنها در موزه ویکتوریا و آلبرت است. قالیچه ها ظاهراً صادراتی نبود، بلکه برای بارگاه و مسجد بود. بافته شده روی یک تار

دوتایی جامد، سفتی تخته مانند آنها را صاف روی زمین نگه می دارد. در ایران هنوز به نام پادشاه به همین نام، فرش «شاه عباس» خوانده می شود. سبک معمول

ایرانی به طور گسترده‌ای بر فرش‌های کردستان و قفقاز و همچنین فرش‌های درباری هندی و همچنین گلدوزی‌های بخارا تأثیر گذاشته است.

بعداً در قرن هفدهم، تجمل و ثروت روزافزون مستلزم تولید فرش‌های با نخ طلا و نقره بود که پس از آن در بازارها موجود بود و به اروپا صادر شد، جایی که بیش از 200

عدد یافت شده است. برخی از آن ها در کاشان ساخته می شدند، اما بسیاری از بهترین ها از اصفهان می آمدند. آنها با رنگ‌های تازه و جذاب و مجلل خود، با

اصطلاحات رنسانس اروپایی و باروک قرابت دارند. اشراف لهستانی فرش‌های زیادی با نخ طلا به کاشان سفارش دادند، زیرا لهستان و ایران در قرن هفدهم روابط

نزدیکی داشتند. از آنجایی که در لهستان قرن هجدهم صنعت فرش و ابریشم بافی با نخ طلا وجود داشت، این فرش‌های ایرانی وارداتی، هنگامی که برای اولین بار در

نمایشگاه پاریس در سال 1878 به نمایش گذاشته شدند، تصور می‌شد که لهستانی هستند، به خصوص که هیچ‌چیز کاملاً شبیه آن‌ها نبود. زمان در خود پارس پیدا

شده است. بر این اساس آنها را تاپیس پولونیس یا “فرش های پولونیز” نامیدند و این نام همچنان باقی مانده است. این نوع در اواخر قرن هفدهم منحط شد، مواد رو به

زوال، بافندگی و طرح ها درشت شد.